حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری در جلسه هشتاد و یکم از سلسله مباحث «جهاد تبیین»، در بخش دوم از مبحث «درنگی در اندیشههای قرآنی مقام معظم رهبری مدظله العالی»، به بررسی اجمالی تفسیر و اندیشههای قرآنی معظم لَه پرداخت و ضمن تبریک میلاد با سعادت حضرت زینب کبری (س)، این بانوی عالمۀ غیر معلمه و فهیمۀ غیر مفهّمه را بزرگترین جهادگر عرصه تبیین دانست که تبیین باشکوهترین حادثه تاریخ، شهادت حضرت اباعبداللهالحسین (ع) و اصحاب باوفای ایشان را به زیباترین وجه ممکن انجام داد و حقیقتا نقش بزرگی در ماندگاری و اثرگذاری حادثه عاشورا در طول تاریخ داشت.
او گفت: یک بخش از زندگی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) همین بخش تفسیر و تدبرهای قرآنی است؛ رهبریهای حضرت آقا طی چند دهه گذشته بر محور همین آیات و تدبرهای قرآنی در راستای رسیدن به یک زیر ساخت برای برپایی یک نظام اسلامی به معنای واقعی کلمه است، معظم لَه به صورت دقیق و جهتدار، این فعالیت را از سال ۱۳۴۳ به بعد شروع کردند.
کلانتری ادامه داد: در طول تاریخی که بر قرآن کریم گذشته است، بنا به گفته برخی از اندیشمندان قرآنی، بیش از دو هزار تفسیر بر قرآن نوشته شده است. تفاوتهای این تفاسیر، یا در روش و سبک، یا در رویکرد و گرایش، یا در محتوا و مضمون، و یا در ترتیبی، موضوعی و تجزیئی بودن تفاسیر است. بی گمان زحمات همه آنان که به ساحت قرآن کریم خدمت کرده اند مشکور و در نزد صاحب اصلی قرآن، خداوند بزرگ مأجور است. بدون تردید همه این تفاسیر بهلحاظ ارزش علمی و توفیق در پرده برداری از حقایق نورانی و معارف آسمانی و برآوردن اهداف قرآن که همان هدایت فرد و جامعه به قلههای کمال است در یک سطح نیستند؛ بلکه برخی ضعیف، برخی متوسط، برخی قوی، برخی عالی، و برخی به کلی با اهداف قرآن بیگانه اند و به تعبیری «تفسیر به رأی» شمرده میشوند.
او با بیان اینکه اولین تفسیر مربوط به اواخر سده اول هجری قمری است و بعد از آن علی الدوام تفسیرهای گوناگون نوشته شده، به اختصار به توضیح روشهای تفسیر پرداخت و گفت: در روش تفسیر ترتیبی، کل قرآن و آیه به آیه به ترتیب از سوره حمد تا آخرین سوره قرآن تفسیر میشود؛ نمونه آن تفسیرالتبیان شیخ طوسی، مجمع البیان طبرسی، تفسیر کبیر فخر رازی، تفسیر جامع قُرطبی در اهل سنت و تفسیر المیزان علامه طباطبایی است.
کلانتری بیان کرد: در تفسیر موضوعی؛ یک موضوع انتخاب و تمامی آیات مرتبط با آن جمعآوری میشود و مفسر در موضوع مشخص، متمرکز شده و به تفسیر قرآن میپردازد و نظر نهایی قرآن را در رابطه با آن موضوع، بیان میکند. تفسیر «پیام قرآن» از آیت الله مکارم شیرازی و «پیام جاوید» از آیت الله سبحانی جزو تفاسیر موضوعی است؛ آیت الله جوادی آملی هم یک تفسیر موضوعی دارند که موضاعات مختلف را کار کرده است که این هم یک نوع تفسیر است. یکی از شیوههای اصلی تفسیر مقام معظم رهبری هم همین تفسیر موضوع به موضوع است که بر روی ایمان، توحید، نبوت، امامت، ولایت و ... به ترتیب کار کردهاند.
او ادامه داد: روش دیگر تفسیر، تجزیئی است که جزء به جزء است، مثلاً تفسیر جزء سی قرآن؛ نمونه آن تفسیر نوین استاد محمدتقی شریعتی است، از این نوع تفسیر بسیار زیاد داریم؛ یا تفسیر یک سوره از قرآن، مثلاً تفسیر سوره حجرات یا انسان، تفسیر سوره حمد حضرت امام خمینی (ره) جز این دسته از تفاسیر است.
تولیت حرم مطهر گفت: تفسیر گرایشی، روشی دیگر در تفسیر است که رویکرد مفسر را در تفسیر قرآن، بیان میکند؛ مانند تفسیر عرفانی ابن عربی، مرحوم ملاصدرا هشت جلد تفسیر قرآن دارد که بلحاظ روشی تجزیئی است یعنی چند سوره خاص قرآن را انتخاب کرده است و بلحاظ گرایشی فلسفی- عرفانی است که خیلی عمیق و دارای نوآوریهای مختلف است. یا تفسیر «فی ضلال القرآن» سید قطب که رویکرد سیاسی- اجتماعی دارد. رویکرد اجتماعی- فرهنگی تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی، رویکرد فلسفی-کلامی تفسیر «المیزان» علامه طباطبایی، نمونههایی از این دست هستند. یک تفسیر ادبی هم داریم که همه لغات و صرف و نحو را توضیح داده است و هیچ بار مفهومی ندارد، مانند «تفسیرهای تفتازانی» که در مورد کلمهها حرف میزند.
کلانتری در توضیح واژه تفسیر گفت: کلمه تفسیر از ماده «فسر» میآید، یعنی پردهبرداری کردن؛ تفسیرقرآن یعنی پردهبرداری کردن از حقایق و معارف نورانی قرآن و بیشتر نزدیک شدن به قرآن، هدف از تفسیر قرآن بیشتر در معرض نور قرآن قرار گرفتن است.
او با بیان اینکه، به لحاظ ارزشگذاری بعضی از تفسیرها واقعاً ضعیف هستند، گفت: بعضی از تفاسیر هیچ پردهای از چهره قرآن برنمیدارند. بعضی از تفسیرها هم ضد تفسیر و پر از ابهام هستند و انسان را از قرآن دور میکنند، نمونه این نوع تفسیر که در عصر خود ما وجود دارد تفسیر قرآنی است که گروهک فرقان منتشر کرده است، به دلیل اینکه قبل از انقلاب در ایران اجازه چاپ نداشت، آن را در پاکستان چاپ و منتشر کردند.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی (ع)، گفت: جای تأسف است که جامعه دینی ما آنچنان که باید با قرآن و تفاسیر راستین آن آشنا نیست و همین ناآشنایی همواره موجب مهجور ماندن قرآن در میان مسلمانان از یکسو، و نفوذ و تخریب اعتقادات دینی بسیاری از مسلمانان توسط دشمنان اسلام راستین و مکتب نورانی اهل بیت عصمت علیهم السلام، از سوی دیگر شده است. بر هر مسلمانی واجب است که در برنامه زندگی خود، جایی را برای ارتباط با قرآن و معارف ناب آن قرار دهد و بدینوسیله خود و خانواده خود را از هجوم دشمنان ایمان و فتنههای تاریک زمان، در امان دارد.
او پیرامون نوع نگاه امام خامنهای به قرآن و کیفیت تفسیر ایشان گفت: نگاه عمیق و همه جانبهای که امام خامنهای به قرآن دارند نگاه یک طبیب دردآشنا به دردهای مسلمانان و جامعه اسلامی، به قرآن به عنوان کتاب هدایت و شفابخش بیماریهای فرد و جامعه اسلامی است. تفسیرهای پرمغز ایشان نیز همه ناظر به همین حقایق است. به همین سبب تفاسیر ایشان از آیات قرآن، سبک و سیاق خاصی دارد، یعنی به جای غرق شدن در لغت شناسیهای خسته کننده و یا نقل قولهای متعارض و یا طرح مباحث پیچیده و بی اثر، یکسره به سمت تبیین حقایق نورانی و شفابخش و منطبق بر نیازهای انسان امروز میرود و به ارائه راهکار میپردازد.
تولیت حرم مطهر اظهار کرد: قرآن شفا است؛ پس کسی که به سمت تفسیر قرآن میرود باید دردهای امروز جامعه را به قرآن عرضه بکند و از قرآن هم برای فرد مسلمان و هم برای جامعه اسلامی، دارو بگیرد. به همین دلیل تفسیرهای حضرت آقا شیوه خاصی دارند، همانطور که اشاره شد تفسیرهای ایشان در بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرده و تاکنون چندین جلد از آن منتشر شده است. تفسیرهای ایشان را که بعد از سالها مطالعه میکنیم همین حس تازه و بهروز بودن را دارند. مثل آیات قرآن که همیشه تازه هستند.
او، شیوه تفسیری امام خامنهای (مدظله العالی) را «تفسیر تدبری ژرفگرا» در قرآن نام نهاد و گفت: تدبر از ماده «دبر» به معنای پشت است، تدبر یعنی پشت چیزی را گرفتن و به جلو رفتن و بین انسان و آن، فاصله وجود نداشتن، زمانی که تفسیر، تدبری باشد، همه این کلمهها جاندار میشوند، حتی اِعرابها هم زنده میشوند و قرآن برای انسان ملموس میشود.
کلانتری گفت: برای کسی که در جلسات تفسیر امام خامنهای (مدظله العالی) حضور دارد و یا کتابهای تفسیر ایشان را مطالعه میکند، این احساس پدید میآید که خود در محضر قرآن حضور دارد و قرآن به طور مستقیم با او سخن میگوید. برای شناخت سبک تفسیری ایشان بهترین کار، مطالعه دقیق کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» است.
تولیت حرم مطهر، پیرامون نکات لازم در پژوهشهای اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب (دام ظله)، گفت: معظم لَه در آغاز آن کار عظیم، ابتدا به آسیب شناسی پژوهشهای اسلامی رایج پرداخته و آنگاه رعایت چهار نکته لازم را در پژوهشهای اسلامی متذکر میشوند؛ نخست اینکه پژوهشهای اسلامی باید اسلام را به عنوان یک آیین اجتماعی جامع و ذوابعاد معرفی کنند، نه یک آیین فردی و تک بُعدی و بی ارتباط با نیازهای عینیِ جامعه انسانی؛ که این یک نقص و ایراد است و تقریباً در همه علوم اسلامی آن را شاهد هستیم در فقه هم همین مشکل را داریم که بیشتر فردی است نه اجتماعی، یعنی راجع به فرد مسلمانی است که هرکجا باشد راجع به اجتماع و سیاست صحبت نمیکند.
او ادامه داد: نکته دوم اینکه، آیین اسلام یک آیین منسجم است که همه احکام، قواعد و دستورالعملهای آن اعم از فردی و اجتماعی، و اعم از اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، فکری و فرهنگی، از یک انسجام و به هم پیوستگی بی نظیر برخوردار است. پژوهشهای اسلامی باید این واقعیت را همواره مد نظر داشته باشد. تمام احکام در اسلام با یکدیگر در توازن و تعادل هستند تا اسلام به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد. باید اسلام را یک شبکه به هم پیوسته منطبق با نیازهای بشر معرفی بکنیم.
کلانتری پیرامون سومین نکته لازم در پژوهشهای اسلامی، از نگاه رهبر معظم انقلاب (دام ظله)، گفت: پژوهشهای اسلامی نباید در تبیین اسلام فقط به یک سلسله مباحث انتزاعی صِرف بسنده کنند و در نتیجه به مخاطب خود اینگونه القاء کنند که اسلام به متن زندگی و واقعیتهای اجتماعی و دردهای نقد او هیچ توجه و کاری ندارد. بعضی از پژوهشها اینقدر انتزاعی است که فرد را از دین متنفر میکنند؛ گاهی یک بحث نرم قرآنی را اینقدر پیچیده میکنیم که زمانی که مخاطب آن را مطالعه میکند دیگر هیچ رغبتی برای ادامه ندارد و یا اینکه خیلی از مسائل اسلام را دور از فضای نیاز و زندگی خودمان مطرح میکنیم یعنی اینقدر انتزاعی صحبت میکنیم و واژههای ناآشنا در یک متن به کار میبریم که هیچ ارتباطی با نیاز امروز بشر ندارد.
او پیرامون چهارمین نکته لازم در پژوهشهای اسلامی، از نگاه مقام معظم رهبری (دام ظله)، گفت: طبق نظر معظم لَه؛ «در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقهها و نظرهای شخصی یا اندوختههای ذهن و فکر این و آن... تا حاصل کاوش و تحقیق، به راستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن کاملترین و موثقترین سندی است که میتوان به آن متکی شد که «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست».
کلانتری در ادامه خاطرنشان کرد: پژوهشهای اسلامی، باید اسلام را جامع، منسجم و معطوف به زندگی روز معرفی کند و دور از بحثهای انتزاعی صرف باشد، که همه اینها در برگشت به قرآن شکل میگیرد، در آیات متعدد قرآن به ما دستور داده شده است که تدبر کنید، یعنی فقط به صرف خواندن و تفسیر سطحی قرآن بسنده نکنید، بلکه به عمق قرآن برسید.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در ادامه با بیان اینکه تفاسیر قرآن مقام معظم (دام ظله) بر اساس همین مبانی است، گفت: تفاسیر معظم لَه دارای پنج ویژگی ارزشمند میباشد؛ ۱ ـ تفسیری اجتماعی، ناظر بر زندگی، زنده، جامعه ساز و زندگی ساز بر محور هدایتهای قرآن است. ۲ ـ دارای انسجام و پیوستگی و پیوند همه اجزاء قرآن در ارائه یک جهان بینی و ایدئولوژی جامع است. ۳ ـ به زبان مخاطب امروز، غیر انتزاعی و دور از پیچدگیهای فلسفی و کلامی و تعارضهای نظریِ رایج است. ۴ ـ بر پایه تفسیر قرآن به قرآن به عنوان اصلیترین سند موثق اسلام است و ۵ ـ بر مبنای نیازها و مقتضیات زمان میباشد، یعنی یک تفسیر عصری است.
او تصریح کرد: منظور از ایدئولوژی، دستورالعملهای دین و برنامه زندگی است و جهانبینی به معنای نگاه کلی به هستی است که بیشتر جنبه اعتقادی دارد و باورهای ما را شامل میشود. تفاسیر ایشان غیر از ارتباط دقیقی که بین جهانبینی و ایدئولوژی برقرار میکنند، در خود آن انسجام هم وجود دارد و اصل اساسی جهانبینی را اصل توحید قرار میدهند که تمام اصول دیگر به آن متصل هستند. تمام تلاشی که حضرت آقا به خرج میدهند این است که هم اصول جهانبینی و هم تمام احکامی که تحت عنوان ایدئولوژی نام گذاری میشوند را با متن زندگی مرتبط کنند و انسجام و به هم پیوستگی آنها را نشان بدهند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: حضرت آقا، قرآن را به گونهای تشریح و تبیین میکنند که انسان پیچیدهترین مسائل را به راحتی متوجه میشود، یعنی مباحثی که قرنها در مباحث اندیشهورزی اسلام پیچیده شده و انسان رغبتی به مطالعه آنها ندارد، آنچنان ملموس، زیبا و متین بیان کردهاند که انسان سریع به عمق مسئله پی میبرد و به خیلی از شبهات پاسخ داده میشود؛ خیلی از شبهاتی که ما داریم به دلیل پیچیدگیهایی است که دیگران در اسلام بوجود آوردهاند، یعنی همان کسانی که قصد تفسیر آیات قرآن را داشتهاند، اینقدر حرفهای کلامی و فلسفی بیان، و تعارضهای ذهنی خودشان را با تفسیر ترکیب کردهاند که باعث شده است سوالات بیشتری در اذهان پیش بیاید و تضادهای فکری ما را هم بیشتر کرده است؛ وقتی کسی اینها را شفاف بحث میکند به خودی خود سوالات ما هم از بین میرود. در کتابهای تفسیری حضرت آقا، فقط جاهایی که لازم بوده از روایات معتبر استفاده کردهاند وگرنه همه جا آیه به آیه تفسیر شده است؛ همان ویژگی تفسیری که علامه طباطبایی بیان میکند ما قصد داریم قرآن را به وسیله قرآن تفسیر کنیم.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در ادامه به بیان نمونههای از تفسیر مدبرانه ژرفگرای امام خامنهای (دام ظله) پرداخت و در این راستا به آیات ۱۳۰ تا ۱۳۲ سوره آل عمران، اشاره کرد و گفت: از گذشته به ما یاد داده شده است که هرکس که منزویتر باشد و در خیر و شر دیگران هیچ حرفی نزند و دخالتی نکند، آن را فرد بهتری میدانیم. اما تقوایی که قرآن بیان میکند این است که خودمان را به گونهای بسازیم و اصلاح کنیم که مقابل وسوسههای شیطان بتوانیم با همه وجود مثل کوه ایستادگی بکنیم و بتوانیم دست کسی را که در حال غرق شدن میباشد را هم بگیریم؛ چه کسی میتواند غریق را نجات بدهد؟ کسی که خودش تمام آزمایشات را پشت سر گذاشته و مهیا شده باشد، یعنی دیگر امکان غرق شدن خودش وجود ندارد، این یعنی تقوا. پس در گوشه نشستن و دربها را بستن و به کوه پنا بردن تقوا نیست و قرآن آن را بدعت میداند، تقوا این است که انسان خودش را به گونهای اصلاح بکند و مراتب بندگی را به گونهای در وجود خود تقویت کند و اراده و عزم خود را به گونهای استحکام ببخشد تا بتواند دست کسی را که در حال غرق شدن میباشد بگیرد و از وارد شدن به منطقه گناه ترسی نداشته باشد، این معنای «وَاتَّقُوا اللَّهَ» در تفسیر مقام معظم رهبری است.
او گفت: امام خامنهای (دام ظله) در تفسیر خود، نتیجه تقوا را برای فرد و جامعه توضیح میدهند و میفرمایند: «وقتی که این معنای تقوا شد، آیا تقوا مقدمه و وسیلهای برای پیروزی هست یا نیست؟ میبینید که خیلی آسان، وسیله پیروزی ست. آن کسی که میخواهد بر این بیماری، در این منطقه پیروز بشود، اگر همواره بترسد که مبادا این میکروب در جسم او اثر بگذارد، این چطور میتواند میکروب زدهها و وبازدهها را نجات بدهد؟ باید خودش را خاطر جمع کرده باشد؛ باید از خودش خاطرجمع باشد، بعد وارد منطقه وبازده بشود و دیگران را نجات بدهد؛ آن وقت است که به پیروزی هم خواهد رسید. آن وقت است که این کار را هم به راحتی انجام خواهد داد. «و اتقوا الله» تقوای خدا پیشه کنید، «لَعلّکُم تُفلَحُون» مگر پیروزمند و رستگار و موفق شد. (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص ۴۴).
کلانتری با طرح این پرسش که «اگر بخواهیم عمل ما مبتنی بر تقوا باشد، رفتار مبتنی بر تقوا، چگونه عملی است؟»، گفت: امام خامنهای (دام ظله) در تفسیر خود، در خصوص «چگونگی تقوا در عمل» میفرمایند: اطاعت کنید از الله و از پیامبر، شاید مورد رحمت پروردگار قرار بگیرید. خب اطاعت از خدا با اطاعت از پیغمبر تفاوتی ندارد، به چه مناسبت میفرماید که اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر؟ هر دو تا را با هم، زائد نیست ذکر کردنش؟ نه.
او افزود: اگر چنانچه فقط بگوید «اطیعوا الله» اطاعت کنید از خدا، پیغمبر را به عنوان مصداق و نمونهای ذکر نکند و اطاعت از پیغمبر را متذکر نگردد، آن کسانی هم که در نقطه مقابل پیغمبر قرار دارند، ممکن است ادعا کنند ما داریم اطاعت از خدا میکنیم. دامنه ادعا که وسیع است، همه کس میتواند داعیه دین و ایمان و تقوا را علنی کند. همه کس میتوانند مدعی بشوند که بنده خدایند و مطیع او.
تولیت حرم مطهر، اظهار کرد: همیشه در تاریخ، این قصه تکرار میشود؛ در عصر پیامبر (ص) عدهای در مقابل ایشان ایستادند و گفتند: ما هم بنده خدا هستیم و یا حتی بیان کردند که فرزند خداوند و از پیامبر هم بالاتر هستند، بعد از رحلت پیامبر (ص) عدهای گفتند ما خدا و رسول را اطاعت میکنیم نه شما را، در حال حاضر هم عدهای بیان میکنند که ما محب علی بن ابی طالب و اهل بین عصمت و طهارت (ع) هستیم، اما این نظام را قبول نداریم! این ادعای آسان را میکنند، چون اگر این نظام را قبول داشته باشند که باید به میدان بیایند و این سخت است. در همه زمانها، یک ملاک برای صداقت انسانهای مومن وجود دارد، این که میگوئیم زمین خالی از حجت نیست اینگونه است، حجت خدا در آن عصر که آیهها نازل میشد پیامبر گرامی اسلام (ص) بودند، که بیان میکرد «واطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون»، شخص اگر اطاعت از رسول میکرد درست بود، اما اگر میگفت من فقط خدا را اطاعت میکنم، کارش درست نمیشد و این فرد در منطق قرآن کافر بحساب میآمد؛ پس از رحلت پیامبر (ص)، یک حجت بر روی زمین است و راه شناختن مومن واقعی از غیر واقعی این است که آیا از حجت زنده خدا تبعیت میکند یا خیر. در عصر ما و همه اعصار همینطور است. این فرمایشی که حضرت آقا بیان میکنند، یک شاخص به ما میدهد که همیشه هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی ما مفید است.
او گفت: امام خامنهای در تفسیر خود، بیان میکنند که «انسان چگونه مستوجب لطف و رحمت خدا میشود» و میفرمایند: ««اطیعوالله و الرسول» اطاعت کنید خدا را و رسول را، «لعلکم ترحمون» شاید مورد رحم پروردگار قرار گیرید. عمل به فرمان الهی؛ زمینه ساز رحمت خداوند. رحم خدا یعنی چه؟ مورد رحم خدا قرار گرفتن یعنی چه؟
اینجا یک مقایسهای بکنید بین بیان قرآن و پندار عامیانه ما. ما میگوییم که اگر گناهکاریم، اگر نافرمانی خدا کردیم، اگر به واجبات و تعهدات و تکالیف عمل نکردیم، اگر چنانچه از منطقههای ممنوعه پروردگار پا عقب نکشیدیم؛ فقط یک امیدواری داریم، آن چیست؟ آن رحم خداست. خدا با رحمتش با ما عمل کند، خدا ما را رحم کند، این داعیه و حرف ماست؛ یعنی حرف معمول اجتماع ما و مردم ما این است. رحمت خدا را برای کجا میدانیم؟ برای آنجا که عمل نکردیم؛ در صورتی که نافرمانی کردیم؛ در صورتی که منطقه ممنوعه خدا را زیر پا لگدکوب کردیم؛ مسئولیت و تعهدِ الهی را ملاحظه نداشتیم؛ در یک چنین صورتهایی میگوییم: ما که عمل نداریم، مگر خدا رحممان کند. رحم را، رحم خدا را، رحمت پرودگار را، رقیب عمل کردن و جایگزین عمل کردن میدانیم. آیه قرآن به عکس است؛ می گوید عمل کنید، اطاعت کنید، شاید مورد رحمت پرودگار قرار بگیرید. رحمت خدا آن وقتی ست که یک ملتی به مسئولیتش عمل کند. خدا آن وقتی به مردمی رحم میکند که او را اطاعت کنند، تکالیف خود را انجام بدهند. هفتصد میلیون مسلمان بنشینند به انتظار ابر رحمت پروردگاری که بر سرشان ببارد، آن وقت راهها را باز کنند تا دزدانِ ناموس و غارتگران دین بیایند همه چیزشان را ببرند؛ به امید رحمت خدا بنشینند؟ پس بگو بنشینند حالا!»
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، گفت: همین جامعه آفت زده اسلام را نگاه کنید، تسلیم افتاده اند که خداوند خودش کاری بکند، مثل قصه حضرت موسی (ع) و پیروانش؛ «گفتند: اى موسى، تا وقتى که جباران در آنجایند هرگز بدان شهر داخل نخواهیم شد. ما اینجا مىنشینیم، تو و پروردگارت بروید و نبرد کنید.»
تولیت حرم مطهر ادامه داد: امروز جامعه اسلام گرفتار همین مسئله و مشکل است، یک جریان باطل وارد جهان اسلام شد و یک فکر مسموم را به خورد مسلمانان داد که ما از خودمان هیچ اختیاری نداریم و همه چیز دست خدا است؛ جبریها یعنی همان کسانی که جبر را در اسلام توسعه دادند و امروز هم این حکام فاسد، بر جهان اسلام حاکم میباشند و میگویند ما نمیتوانیم کار خاصی در برابر مستکبرین انجام بدهیم، خدا خودش باید مشکل را حل کند و بر اساس همین تفکر جبرگرایانه، روبروی جریان مقاومت قرار گرفته اند و میگویند حماس و حزب الله را هم باید از بین ببریم، زیرا بر خلاف اراده خداوند کار میکنند. بر همین اساس نتانیاهو میگوید ما میخواهیم دست از جنگ برداریم، اما سعویها، مصریها و اردنیها، مانع میشوند و اجازه نمیدهند و میگویند حماس باید از بین برود، یعنی تفکر اشعری مسلک جبرگرا که همه جهان اسلام را به زمین بسته و اجازه تحرک و مقابله در برابر ظالمان و اشغالگران را نمیدهد و از طرفی هم معتقد هست که این مجاهدان راه حق خلاف کردهاند و باید از بین بروند، چون در مقابل اراده خدا قیام کردهاند! این بُعد اجتماعی قضیه است.
او اضافه کرد: بُعد فردی هم همینطور است، انسانهایی که در زندگی شخصی گرفتار مسائل اخلاقی خود هستند و میگویند اِنشاالله خدا خودش رحم کند، رحمت خدا واسعه است و مشکل حل میشود. این صد و هشتاد درجه عکس تفکری است که قرآن به ما یاد میدهد، عمل کنید تا رحمت خدا نازل بشود. در باب شفاعت هم همین طور است اول باید زمینه شفاعت توسط خود ما فراهم بشود و تلاش کرده باشیم، آنجاست که شفاعت اهل بیت (ع) جبران میکند، نه اینکه ما هیچ کاری انجام ندهیم و مرتکب گناه کبیره هم بشویم، آنگاه بگوئیم که خود اهلبیت شفاعت میکنند، این قطعاً خلاف قطعی آموزههای قرآن و اهلبیت علیهم السلام است.